چند کشور دنیا حداقل دستمزد دارند ؟
تاریخ انتشار: ۱۰ بهمن ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۹۷۱۷۷۷
به گزارش پارس نیوز به نقل از فردای اقتصاد؛ حداقل دستمزد در ۹۰ درصد کشورهای عضو سازمان بینالمللی کار (ILO) برقرار است. مطابق با گزارشهای این سازمان، در ۶ درصد کشورها، حداقل دستمزد مورد مذاکره جمعی قرار میگیرد، یعنی از طریق قراردادهای جمعی الزامآور تعیین میشود. در سهم بسیار بیشتری از کشورها (۸۴ درصد)، حداقل دستمزد قانونی است، به این معنی که توسط دولتها، با یا بدون مشورت با شرکای اجتماعی تعیین میشود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
از منظر منطقهای، کشورهای عربی منطقهای را تشکیل میدهند که از حداقل دستمزد کمتر استفاده میشود. حداقل دستمزد قانونی یا توافقی در همه کشورهای اروپایی و آسیای مرکزی و در اکثر کشورهای قاره آمریکا، آفریقا و آسیا و اقیانوسیه وجود دارد. در اروپا و آسیای مرکزی، ده کشور - اتریش، بلژیک، دانمارک، فنلاند، ایسلند، ایتالیا، نروژ، سان مارینو، سوئد و سوئیس- بر حداقل دستمزد تعیینشده با توافق جمعی متکی هستند.
در قاره آمریکا، ۹۴ درصد از کشورها حداقل دستمزد قانونی دارند، تنها استثناها کوبا و سنتلوسیا هستند. در کوبا، حداقل دستمزدها فقط برای واحدهای دولتی اعمال میشود. در آفریقا، حداقل دستمزدها در ۴۷ کشور از ۵۴ کشور منطقه وجود دارد، استثناهای قابل توجهی از جمله مصر و اتیوپی در این منطقه هستند. از میان این ۴۷ کشور، تنها نامیبیا و زیمبابوه بر حداقل دستمزد توافقی متکی هستند. در آسیا و اقیانوسیه، ۳۱ کشور عضو ILO نظام حداقل دستمزد را اجرا کردهاند که همه اینها از نوع قانونی (تعیین توسط دولت) هستند.
در ۷ عدد از ۱۱ کشور عربی حداقل دستمزد وجود دارد؛ یعنی در عراق، اردن، کویت، لبنان، عمان (که فقط اتباع آن تحت پوشش قرار می گیرند)، قطر (یک مورد اخیر) و جمهوری عربی سوریه. حداقل دستمزد در بحرین، عربستان سعودی، امارات متحده عربی و یمن وجود ندارد. در سراسر کشورهای عربی سهم کارگران مزدبگیر ساکن در کشورهای بدون سیستم حداقل دستمزد حدود ۵۲ درصد است. در مقابل، حتی اگر ۱۴ درصد از کشورهای آسیایی و اقیانوسیه حداقل دستمزد ندارند، سهم مزدبگیران منطقه که در چنین کشورهایی زندگی می کنند زیر ۰.۵ درصد است، زیرا کشورهای مورد بحث نسبتاً کوچک هستند. در سطح جهانی، حدود ۳.۱ درصد از حقوق بگیران در کشورهای بدون سیستم حداقل دستمزد ساکن هستند که معادل تقریباً ۵۷ میلیون کارگر مزدبگیر است.
حداقلدستمزد مختص کشورهای ثروتمند است؟هنگامی که کشورها بر اساس سطح درآمد گروهبندی میشوند، ممکن است مشاهده شود که حتی در کشورهای کمدرآمد، اکثریت قریب به اتفاق یک سیستم حداقل دستمزد را اتخاذ کردهاند. در واقع تنها ۱۳ درصد از کشورهای کمدرآمد حداقل دستمزد ندارند. در سایر گروههای درآمدی این نسبت ۹ درصد است. حداقل دستمزدهای توافقی در کشورهای پردرآمد به طور قابل توجهی بیشتر است، که ۱۶ درصد آنها حداقل دستمزدها را با توافقنامههای جمعی الزامآور قانونی تعیین میکنند.
در سالهای اخیر، یک روند صعودی در گسترش حداقل دستمزدها وجود داشته است، به طوری که بسیاری از کشورها حداقلدستمزدهای جدید را اتخاذ کردند یا سیستمهای حداقل دستمزد موجود را تقویت کردند. همچنین ابتکاری برای ارتقای حداقل دستمزد مناسب در کشورهای عضو اتحادیه اروپا راهاندازی شده است. از سال ۲۰۱۰، کشورهایی مانند آلمان، مالزی، میانمار، سورینام و - اخیراً - قطر یک سیستم حداقل دستمزد را اتخاذ کردهاند.
حداقل دستمزد چگونه تعریف می شود؟سازمان بینالمللی کار مفهوم حداقل دستمزد را اینگونه تعریف میکند: «حداقل حقوقی که یک کارفرما ملزم به پرداخت به مزدبگیران برای کار انجام شده در یک دوره معین است، که با توافق جمعی یا قرارداد فردی قابل کاهش نیست». این بدان معناست که حداقل دستمزدها باید از قدرت اعمال قانون برخوردار باشد. تعیین حداقل دستمزد میتواند قانونی یا توافقی باشد. تعریف فوق حاکی از آن است که حداقل دستمزد میتواند توسط دولتها تعیین شود (قانونی) یا میتواند ناشی از توافق جمعی بین تشکلهای کارفرمایی و کارگری (مذاکره) باشد که از نظر قانونی الزامآور است. شرط فقط این است که حداقل دستمزد توافقی از نظر قانونی برای طرفین الزامآور باشد. در حالی که فنلاند به طور قانونی مفاد بسیاری از قراردادهای جمعی را به کل صنایع گسترش میدهد، در کشورهای دیگر -مانند دانمارک، سوئد یا سوئیس- قراردادهای جمعی فقط برای طرفهایی که آنها را امضا میکنند الزامآور است.
کف دستمزد در شرایطی که فقط برای خدمات مدنی/بخش دولتی اعمال شود، در تعریف مورد قبول حداقل دستمزد نمیگنجد. دستمزد کارمندان دولتی در سرتاسر جهان با مقیاسهای مشخصی تنظیم میشود که بیشتر آنها ورای محدوده قوانین حداقل دستمزد قرار دارند. این بدان معناست که همه کارکنان بخش دولتی معمولاً تحت پوشش مقیاسهای دستمزدی هستند که در عمل نوعی کف دستمزد دارند. شمارش کشورهایی که فقط کف دستمزد بخش دولتی دارند به عنوان حداقل دستمزد منطقی نخواهد بود، زیرا عملاً منجر به گنجاندن همه کشورهای جهان در آن دسته میشود.
شیوههای متفاوت تعیین حداقلدستمزداگرچه اکثر کشورهای عضو سازمان بینالمللی کار حداقل دستمزد را تنها پس از مشورت با تشکلهای کارفرمایی و کارگری یا با مشارکت کامل آنها تعیین میکنند، چنین مشاورههایی در عمل همیشه مؤثر نیستند. سازوکارهای مختلفی در سراسر جهان برای تعیین و تنظیم حداقل دستمزدها استفاده میشود. یک نمونه، حداقلدستمزد تعیین شده توسط مقامات دولتی بدون الزام به مشورت با شرکای اجتماعی است، مانند دولتهای بولیوی و قرقیزستان. حداقل دستمزد در پارلمان برخی کشورها مانند لوکزامبورگ و ایالات متحده، تنظیم میشود. تعیین حداقلدستمزد از طریق قراردادهای جمعی، مانند بلژیک؛ و تصمیمگیری پس از مشورت با تشکلهای کارگری و کارفرمایی (به طور جداگانه یا در چارچوب کمیسیونهای حداقل دستمزد) یا مستقیماً توسط شوراهای سه جانبه، مانند آرژانتین، فرانسه و کنیا از دیگر روشها هستند.
منبع: پارس نیوز
کلیدواژه: حداقل دستمزد درآمد دستمزد قرقیزستان کشورهای عضو اتحادیه اروپا حداقل دستمزدهای قراردادهای جمعی حداقل دستمزد حداقل دستمزدها الزام آور
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.parsnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «پارس نیوز» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۹۷۱۷۷۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
طوفانی که پرده از چهره غرب کنار زد
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
به گزارش مشرق، عباس شمسعلی طی یادداشتی در روزنامه کیهان نوشت: این روزها تصاویر تکاندهندهای از اعتراض گسترده دانشجویان دانشگاههای آمریکا به جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم غزه و علیه سکوت و حمایتهای آمریکا و سردمداران کشورهای غربی در قبال این جنایتها پیش چشمان مردم دنیا قرار گرفته است، اعتراضی که با سرکوب خشن پلیس و نیروهای امنیتی آمریکا و بازداشت صدها دانشجو و تعدادی از اساتید معترض روبهرو شده است.
این قیام دانشجویان علاوهبر اینکه به صورت سریالی از چند دانشگاه به دانشگاههای مختلف آمریکا سرایت کرده است، حتی به کشورهای دیگر نیز رسیده است و دانشجویانی در فرانسه و استرالیا و... در حمایت از دانشجویان آمریکایی و در اعتراض به جنایات رژیم صهیونیستی به میدان آمدهاند.
این اتفاقات اخیر در ادامه تظاهرات کمسابقه در ماههای گذشته در سراسر جهان نشان از برخاستن موجی عظیم از بیداری و آگاهی در بین مردم جهان پس از طوفان الاقصی و پس از عیان شدنبیش از پیش جنایات جنونآمیز رژیم جعلی صهیونیستی دارد، موجی که شاید کمتر کسی میتوانست آن را پیشبینی کند.
طوفانالاقصی بود که در بیش از ۶ ماه گذشته، توانست ذهن بیاطلاع نگاه داشتهشده مردم را در بسیاری از نقاط جهان متوجه نقطهای از این زمین کند که یک رژیم جنایتکار طی ۷۵ سال با انواع حمایتها و کمکهای سیاسی، مالی، تسلیحاتی و... از سوی آمریکا و برخی دیگر از کشورهای غربی انواع جنایتها را علیه یک ملت مظلوم و ستمدیده روا داشته بود.
اینبار اما انواع و اقسام دستگاههای تبلیغاتی کشورهای غربی حامی رژیم صهیونیستی نتوانست این حجم از جنایت در ۶ ماه را از چشم جهانیان پنهان نگاه دارد. مگر میشود قتل عام و نسلکشی با این حجم و گرفتن جان بیش از ۳۴ هزار انسان بیگناه از جمله هزاران زن و کودک معصوم و تخریب وحشیانه خانه و بیمارستان را پنهان کرد؟ مگر میشود کشف صدها پیکر دستبسته از گورهای دستهجمعی داخل محوطه بیمارستانها که به دست جنایتکاران صهیونیست به قتل رسیدهاند را کتمان کرد؟
اکنون صدای مظلومیت مردم غزه به برکت خون کودکان بیگناه و آه مادران داغدیده فلسطینی به گوش مردم جهان رسیده است و وجدانهای بیدار در اقصی نقاط عالم نمیتوانند سکوت کنند. این را در تظاهرات مردم سراسر دنیا در حمایت از مردم غزه و محکومیت جنایات صهیونیستها و در برافراشته شدن پرچم فلسطین در ورزشگاهها و دانشگاههای دنیا میتوان دید.
اکنون طوفان الاقصی پرده از چهره واقعی سردمداران پرادعای غرب برافکنده است و دیگر کسی نمیتواند ژستهای تهوعآور انسان دوستانه یا نگرانی آنها از تضییع حقوق زنان و کودکان را باور کند.
وجدانهای بیدار در دنیا میپرسند، اگر ادعای سردمداران کشورهای غربی در خصوص حقوق بشر، حقوق زنان و کودکان و در خصوص کرامت انسانی واقعی بود، چرا طی ۶ ماه گذشته نهتنها در برابر انواع و اقسام جنایتهای رژیم صهیونیستی علیه مردم بیگناه و زنان و کودکان غزه سکوت کردهاند بلکه از هرگونه حمایت و تجهیز رژیم صهیونیستی نیز دریغ نکردهاند؟
این چهره واقعی و بیپرده سران آمریکا و دیگر رهبران غربی است که در برابر مردم دنیا قرار گرفته است. این واقعیت عیان شده نهادهای بینالمللی از شورای امنیت سازمان ملل و سازمانهای حقوق بشری و... است که سالها با سکوت و انفعال خود در برابر رژیمی جعلی و سفاک، در نسلکشی مردم فلسطین دست خود را آلوده کردهاند. نهادهایی که گاه کوچکترین مسئله داخلی در یک کشور در حوزه زنان و... را با انواع موضعگیریها و دخالتها مورد توجه قرار میدهند و گاه در برابر هزاران جنایت چشم میبندند.
و چه خوشباور بودند عدهای در کشورمان که فریب ادعا و ظاهر و ژست انساندوستی و دفاع از حقوق بشر غربیها و سازمانهای بینالمللی را خورده بودند! حال این خوشباوران باید پاسخ دهند مگر هزاران زن و کودک اهل غزه که بیرحمانه به خاک و خون کشیده شدند، زن و کودک نبودند تا مدافعان دروغین حقوق بشر نگران آنها شوند؟ مگر نهادهای غربی و بینالمللی با تنظیم و تجویز و تحمیل اسنادی مانند ۲۰۳۰ خود را مدافع حقوق و شرایط زندگی کودکان دنیا نشان نمیدادند؛ اکنون این مدعیان دروغین در قبال سرنوشت کودکان مظلوم در غزه و به خون کشیده شدن جسم کوچکشان نگرانی و حساسیتی ندارند؟
این طوفان رسواکننده نقاب از چهره فریبنده و واقعی سران آمریکا، انگلیس، فرانسه، آلمان و بسیاری از کشورهای غربی انداخته است.
از سوی دیگر؛ همین اعتراضات گسترده دانشجویان آمریکایی، تبدیل به صحنه رسوایی و عیان شدن همه دروغهای سران آمریکا و غرب در خصوص آزادی بیان، کرامت انسانی، جایگاه دانشجو و دانشگاه و حتی زنان شده است.
بازداشت همراه با ضرب و شتم صدها نفر از دانشجویان و تعدادی از اساتید به جرم اعتراض آرام علیه جنایات اسرائیل و سکوت و حمایت آمریکا در قبال این جنایتها، لشکرکشی و استقرار تیربار در صحن دانشگاه و تهدید به اخراج از تحصیل؛ آبرویی برای قبله آمال غربزدگان خوشباور باقی گذاشته است؟ حمله وحشیانه پلیس به دانشجویان دختر و کتکزدن و بر زمین کشاندن آنها در کجای حقوق بشر ادعایی آمریکاییها و طرفداران چشم و گوش بسته آنها قرار دارد؟
اگر یک هزارم این برخوردهای وحشیانه علیه دانشجویان بهویژه دختران دانشجوی آمریکایی؛ در ایران رخ داده بود؛ اکنون از سخنگوی وزارت خارجه و دولت آمریکا و کشورهای غربی تا شورای امنیت سازمان ملل، از رسانههای غربی و سازمانهای بینالمللی تا برخی رسانههای غربگرای داخلی، از هنرپیشههای هالیوودی تا برخی سلبریتیهای وطنی مشغول سبقت گرفتن از یکدیگر در سیاهنمایی و هجمه علیه جمهوری اسلامی بودند، اما اکنون نه از فلان هنرپیشه آمریکایی مثلاً نگران زنان ایرانی که در اغتشاشات سال ۱۴۰۱ موضعگیری میکرد و نه از سلبریتیهای داخلی و نه از رسانههای وابسته، صدای اعتراضی در سرکوب بیرحمانه و وحشیانه دختران و پسران دانشجوی آمریکایی به گوش نمیرسد.
گاه وقتی در ایران یک استاد دانشگاه پس از ۴۰ سال تدریس در یک روال قانونی بازنشسته میشود، انبوه رسانههای داخلی و خارجی نظام را به خفقان و مخالفت با علم محکوم میکنند،
حال باید دید این رسانهها درباره به زمین کوبیدن استاد زن آمریکایی توسط پلیس و دستبند زدن به وی در محوطه دانشگاه تنها به جرم اعتراض به جنایات اسرائیل نظری ندارند؟
کاش دلباختگان سادهاندیش غرب در داخل؛ اکنون که وجدانهای بیدار در دنیا به میدان آمدهاند اندکی با خود خلوت کنند و از خود بپرسند، این همان نظام ارزشی غربی و قبله آمالی بود که به هر بهانهای آن را چماق کرده و بر سر منتقدان غرب میکوبیدند؟
این واقعیت است که مردم در دنیای امروز و پس از جنایات عریان رژیم صهیونیستی و حمایت آشکار غرب به رهبری آمریکا از این جنایات، به مرحلهای از بیداری و آگاهی رسیدهاند که دیگر بهسختی میتوان آنها را فریب داد. این آغاز ضربهای سهمگین به حیثیت پوشالی غرب است که ماجراهای مهمی در پیش دارد.